سلطان لقمه گرفتن، مادر..

ساخت وبلاگ

یک. امروز مادر خانواده در سفر بودن. ینی از دیروز رفته بودن. صبح مثه روزای یکشنبه که همیشه دیر می رسم به ایستگاه و با عجله آماده میشم و بدو بدو می رم که مدیر توبیخم نکنه، با عجله حاضر شدم که برم. دم در بابام از سر سفره صدام زد که فائزه بیا لقمتو ببر. رفتم دیدم اینو داد دستم!!

می گم این چیه!؟

می گه لقمه!

می گم بیشتر شبیه اعضا و جوارحشه ها!! |:

می گه خودت باید سرهمش کنی خب ^___^

تازه آخرم دیر رسیدم به ایستگاه. مدیر می گه فااائزه چرا باز دیر کردی!؟ لقممو نشونش دادم می گم مامانم ما رو سپرده دست بابام ((: اینقد هر بار واسه خواب موندنا و دیر رفتنام بهونه آوردم دیگه چیزی به ذهنم نمی رسه خب/: بچه ننه هم خودتونید |:

دو. دندون سمانه از وسط شکسته بود. هفته پیش من و او و مریم رفتیم دندون پزشکی نوبت بگیریم برای ویزیت. سمانه گفت کار دندونش فوریه. من و مریمم گفتیم می خوایم جرمگیری کنیم. گفت باهاتون تماس می گیرم. دیروز به من زنگ زد گفت ساعت 6 بیا. به سمانه ساعت 8. به مریمم زنگ نزد! سمانه می گفت خوبه گفتم کار من فوریه!

من رفتم گفت فردا ساعت 8 بیا. به سمانه گفته یه ماه دیگه!! امروز که می خواستم برم گفت منم باهات میام قشقرق به پا می کنم ببینم کار تو واجب تره یا من!؟

البته واقعیت اینه که قرار بود قبلش بریم بیرون. خودم بهش گفتم بعدش همرام بیا.

سه. رفتیم بیرون می گم بریم یه چیزی بخوریم. می گه مگه نمی خوای بری دندون پزشکی!؟ می گم نگران نباش مسواک و خمیردندون آوردم، همچین مجهز و آماده واسه همبرگر خوری!!

چهار. باهم رفتیم دندون پزشکی. نشسته بودم تا نوبتم بشه. روی میز چندتا کتاب بود و عنوان یکیش خیلی جذاب: 

منم همین طور..

+ شبا ساعت یازده تا دوازده از شبکه " شما" برنامه " رادیو شب" می ده. سالهاست علاقه ای به دیدن برنامه های تلویزیون ندارم ولی... ولی تو چه می دانی چقد مشتاق دیدن این برنامه ام ولی شبکه شما نداریم))): اگه دارید به یاد من ببینید..

× یکی از دغدغه های زندگانیم املای کلمه حاضر/حاظره!! کدومش درسته؛ حاضر یا حاظر!؟ گره گشا باشید(;

عشقای مجازی...
ما را در سایت عشقای مجازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6shaatoot6 بازدید : 263 تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1396 ساعت: 7:31