اینم یه مدل جدید

ساخت وبلاگ

+ می رم به مدیر می گم بی زحمت یه یادداشت با مهر مدرسه بهم بدید که نشون بده چند سال سابقه تدریس دارم. مرموز می خنده می گه زنگ زدن؟ می گم باز کی!؟ می گه دیروز یه خانم اومد شماره خونتونو ازم گرفت.

قبلا گفته بودم کسی شمارمو می خواد بهش نده ولی انقد سر این چیزا ذوق می کنه که می دونم تکرارش فایده نداره. 

می گم فامیلش چی بود!؟ می گه فلانی. می گم آهان آره زنگ زد گفتیم فعلا قصد ازدواج ندارم^__^ می گه ینی چه!؟ این کارا چیه می کنی!؟

می گم برم سر کلاس بعدا در موردش حرف بزنیم.

زنگ کلاس، گوشی به دست میاد پشت در می گه بیا پیام داده می گه آدرس خونتونو بهش بدم، بگیر خودت جواب بده. جواب می دم " با عرض شرمندگی من آدرس منزلشونو ندارم" |:

رسوای زمانه که میگن منم):

+ مدیر اون مدرسه به یکی از بچه های ابتدایی گفته بود موهاشو باید کوتاه کنه. امروز کوتاه کرده بود، کنار سرشم دو تا خط با تیغ انداخته بود. مدیرم اوردش دفتر، شروع کرد به دعوا کردنش که مدرسه جای این قرتی بازیا نیست. نهایتا گفت باید یه شال گردن بپیچی دور سرت بری سر کلاس بشینی. 

پسرک زنگ آخر شالو آورده بود دم در دفتر خطاب بهش می گفت بیا بگیر. 

مطمئنم خیلی دلش می خواست بگه هوی بیا بگیر.

+ مادر یکی از بچه ها که 5 تا بچه دانش آموز داره و اتفاقا خیلی پیگیر درس و انضباط بچه هاش هست امروز اومده بود مدرسه. باید برای سه تا از بچه هاش 240 تومن می داد ولی میگفت نداره. مدیر می گفت به هر حال باید یه مقدار براشون بدی، نمیشه که مفت درس بخونن!

مادره با لهجه غلیظ گفت مگه تحصیل رایگان نیست!؟

مدیر می گفت چرا در صورتی که بچه هات از امکانات مدرسه استفاده نکنن.

ینی اونموقع که می گفتن تحصیل رایگان، تبصره زدن منهای پول گچ و اب و برق مدرسه!؟

عشقای مجازی...
ما را در سایت عشقای مجازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6shaatoot6 بازدید : 227 تاريخ : شنبه 10 آذر 1397 ساعت: 15:45