در آستانه ی ...

ساخت وبلاگ

سی سالگی همیشه برام شبیه یک شعر مبهم بوده، شعری که دلم می خواسته یه روز اونو کنار کسی که عاشقانه دوستش دارم زمزمه کنم.
از امروز زمان کمی تا اون روز باقیه و من هنوز اون آدمو کنارم ندارم.
سه دهه زندگی بهم یاد داده " فردا" غیرقابل پیش بینی ترین اتفاق زندگیه. روزگار بهم یاد داده می تونه چیزی رو که خیال می کنم تو چنگمه به راحتی ازم بگیره. حالا می دونم نمی تونم یه چیزایی رو تغییر بدم حتی اگه برای تغییر دادنشون خیلی تلاش کنم ولی برای اون روز یه فکرایی تو ذهنم می چرخه، فکرایی که جرقه ی اونو " خانم فاف" زده.
الان نمی تونم بگم چقد ممکنه بهشون برسم ولی فقط خواستم اینجا ثبت بشه که تو روزایی که سخت می گذرن و ناامید تر از همیشه ام، بازم دلم می خواد امیدوار باشم حتی شده به اندازه ی شعله ی کم سوی اعتقادم به خدا.

عشقای مجازی...
ما را در سایت عشقای مجازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6shaatoot6 بازدید : 357 تاريخ : شنبه 8 دی 1397 ساعت: 9:40