دلم تنگه مثه ابرای تیره

ساخت وبلاگ

یک.

مدیر با طعنه می گه "چرا امسال انقد عوض شدی!؟"

می خوام بهش بگم من فقط یک ماهه عوض شدم. بگم من یاد گرفتم هرجا که لازم بود فاصلمو با دیگران تنظیم کنم. به راحتی می تونم بهشون نزدیک یا ازشون دور بشم. جز اونایی هم که تو دایره ی قرمزم هستن به هیچکس دیگه تعهدی ندادم که تا ابد باهاش صمیمی باشم و براش وقت بذارم، حتی شده اون آدم همکاری باشه که زیاد باهاش بگو بخند داشتم و به اشتباه فکر می کردم دوست صمیمیمه.

می خوام اینا رو بگم ولی نمی گم و خودمو سرگرم ورقه هام می کنم. کمتر باهاشون هم صحبت می شم، کمتر می گم می خندم و باهاشون رسمی تر از قبل برخورد می کنم. من عوض نشدم فقط اونا رو بهتر شناختم و به اعتقادم پایبندم که حضور هرکسی تو زندگی نیاز نیست پررنگ باشه و هرجا دیدی زیادیه کافیه یه کم ازش فاصله بگیری تا محو شه.

دو.

این روزا هوای کویر به شدت سرد شده. به قول خودم هوا سوز کشنده ای داره که اگه چند لایه لباس نپوشی ممکنه از سرما هلاک شی! با این حال من سرمای کویر رو به گرماش ترجیح می دم.

سه.

سر یه مسائلی هرچقدرم با خودت کلنجار بری نمی تونی یه چیزایی رو به عقلت حالی کنی، چون دلت نمی خواد قبول کنه. حتی برای منی که منطقی بودنم خودمم کلافه کرده. 

عشقای مجازی...
ما را در سایت عشقای مجازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6shaatoot6 بازدید : 368 تاريخ : شنبه 8 دی 1397 ساعت: 9:40