faces never lie!

ساخت وبلاگ

گوشیم سوخته. مجبور شدم موقتا دوباره از گوشی ایفون پنج سال پیشم استفاده کنم. می زنمش به شارژ و انگار در یه صندوقچه قدیمی رو باز می کنم. تو وب بروزر چندتا سایت هنوز بازه. بلاگفا. دخترخرداد. کی بود. چاه من. وبگذر.

گالریش از همه شگفت انگیزتره. عکسایی که چهار پنج سال پیش برام مهم بودن. اسکرین شات ها. جمله های قشنگی که دوست داشتم. عکسای پروفایل و عکسای دانش آموزای چهار پنج سال پیش. 

گالری موزیکش هنوز پر از آهنگاییه که اونموقع گوش می دادم.

با ولع میشینم دونه دونه عکسا رو میبینم. یه جاهایی می گم عععع! یه جاهایی میگم " یادش بخیر" . یه جاهایی هم " چقد پیر شدم"/:

بین همه ی اون عکسا رسیدم به این اسکرین شات ها:

حدود پنج سال پیش یه گروه اموزش زبان تو لاین داشتیم که ادمینش فوق لیسانس زبان داشت و اونموقع دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه فردوسی مشهدم بود. یه روز برگشت گفت می خوام از عکس پروفایلت شخصیتتو بگم. این اسکرین شات ها رو از حرفای اونروزش گرفتم؛ حرفایی که شگفت زدم کرد، شخصیت شناسیم از روی یه عکس کوچیک پروفایل، که بین عکسای بالای صفحه هم میشه دیدش(; اونم از طرف کسی که زیاد شناختی ازم نداشت و فقط در مورد زبان و گرامراش تو گروه حرف زده بودیم.

+ از این فائزه ی منطقی خسته ام! فائزه ای که دور خودش یه خط قرمز کشیده و نمی ذاره هرکسی بهش نزدیک بشه. فائزه ای که احساساتشو پنهان می کنه. فائزه ای که از دلش به خاطر منطقش می گذره..

عشقای مجازی...
ما را در سایت عشقای مجازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6shaatoot6 بازدید : 311 تاريخ : شنبه 8 دی 1397 ساعت: 9:40