ت مثل تنهایی

ساخت وبلاگ

لا به لای روزمرگی هامون که بگردیم لحظه هایی رو پیدا می کنیم که از جنس تنهایی ان. تنهایی هایی که خیلی وقتا خودشونو مهمون ناخونده ی لحظه هامون می کنن.
شکل تنهایی آدما باهم متفاوته. حتی شکل تنهایی لحظه های مختلف یک نفر.
گمشده ی بعضی ادما شبیه نوره. اونا تو اوج رابطه هاشون، احساس تنهایی می کنن. انگار جای خالی چیزی به وسعت عظمت عالم تو زندگیشون احساس میشه. اونا دلتنگ خدان.

تنهایی بعضیا به خاطر نبودن یاره. کسی که باید باشه تا لحظه هاشونو با هم بگذرونن و خاطره هاشونو باهم بسازن. همه ی دنیا کنارت باشن ولی اون یه نفر نباشه دلتنگی مجالت نمی ده از بودن کنار بقیه آدما اون طور که باید، لذت ببری. همون لحظه هایی که شاعر در وصفشون گفته من در میان جمع و دلم جای دیگر است.
بعضی تنهایی ها از روی نداشتن رفیقه. کسی که خیلی شبیه خودت فکر کنه. بتونی باهاش رو بعد شوخی زندگی راه بری و زندگی رو زیاد جدی نگیری. بتونی باهاش حرفای جدی بزنی و ازش مشورت بگیری. بتونی بعضی از عصر های چهار فصل رو باهاش تو کافه ها بگذرونی و در یک کلام، کنارش خودت باشی.
یه جور تنهایی هم به خاطر دور بودن از عزیزای دلته. دوری از اعضای خانواده به اقتضای شرایط.
هر کدوم از اینا، لحظه های تحمیل شده در زندگی آدم هاییه که ممکنه در عین حال که افراد زیادی رو تو زندگیشون دارن ولی دلتنگ و چشم به راه یه فرد خاص برای کامل کردن پازل زندگیشون باشن. فردی که آدمای دیگه نمی تونن جای نبودنش رو با حضورشون پر کنن. درست شبیه جای خای تو پازل که با هر قطعه ای پر نمیشه.
همه ی ما طعم گس تنهایی رو چشیدیم. گاهی به ناچار با شکلایی از اون خو گرفتیم و گاهی نتونستیم بپذیریمشون و باهاشون به جدال برخاستیم. در هر صورت هیچ کدوم از ما با تنهایی بی گانه نیستیم.

+ چقد حجم نبودنت زیاده):

عشقای مجازی...
ما را در سایت عشقای مجازی دنبال می کنید

برچسب : تنهایی, نویسنده : 6shaatoot6 بازدید : 236 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 4:06