پیش تاز

ساخت وبلاگ

این منم! با از این دستمال گردنا(: قبل از انقلاب اونایی که تو گروه هایی بودن که دستمال گردنای این مدلی داشتن در واقع عضو گروه پیشاهنگی بودن گویا. الان بهش می گن گروه پیشتازان. تو جایگزین کردن اسم استادیم دیگه!

دیروز مدیر پیام داد فردا یه اردوی یه روزه تربیت مربی پیشتازانه. گفت یه سری مزایا داره که بهتره شرکت کنید.

اینا ماییم! کسایی که به هزار امید نداشته تو جلسات مختلف شرکت می کنیم که شاید فرجی حاصل شه. به قول معلمای دیگه یه گروه معلم جوان و طفلکی که با چایی مست می کنن و کل تشکیلاتو بهم می ریزن(: به قدری مسخره بازی در آوردیم و خندیدیم که معلم یکی از مدارس بهم گفت باورت میشه تاحالا شاگردی به شیطونیی تو نداشتم!!؟

گفتم من معلم علومم. اینجوری منو نبین. تو کلاس خیلی جدی ام. 

گفت عاشقت شدم اصن((:

تو عکس بالا هم به جای عقل، عشق از سرم پریده!! 

این شاممون بود. به اندازه ای بد که زبان از بیانش قاصره!به همکارا می گم سعی کنید همون آموزش و پرورش بمونید، فک کنم سازمان دانش آموزی وضعش از آموزش و پرورش خراب تره!!

یکی دیگه از همکارا می گفت فک کنید زلزله اومده ما الان زلزله زده ایم(:

نگم سر شام از بس خندیدیم و بقیه گروه ها رو خندوندیم که اشکمون در اومد!

می گفتن فکر کنیم تو چایی شما چیزی ریخته بودن که اینطوری شنگول می زنید! نمی دونن چند ماهه حقوق نگرفتیم تازه|:

اردو تا ساعت 4 فردا ادامه داره. می تونستیم شب بمونیم ولی ترجیح دادیم بریم خونه و فردا دوباره برگردیم. فردا باید خودمون ناهار درست کنیم. با موادی که اونا بهمون می دن. چه شود!

عشقای مجازی...
ما را در سایت عشقای مجازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6shaatoot6 بازدید : 198 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 20:10